آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

آرین پرنده خوشبختی بابا و مامان

بدون عنوان

وقتی آبستنی دنیات میشه شنیدن صدای قلب جنینت ... وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ... وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ... اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه . دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ... دنیات میشه رنگها ...دنیای شاد ریاضی .... دنیات میشه کودکت ... با کودکت رشد میکنی .. بزرگ میشی .. اینقده بزرگ میشی که همه میفهن مادری ... یهویی کوه میشی . توانت میشه ۱۰۰ برابر . دیگه مریض نمیشی .. دیگه نمی نالی .   وقتی که مادر میشی ، دنیات رو پهن میکنی روی دو تا چشمات . خوش به حالت .   تنها دوردونه ام ٬تنها فرزندم...
23 فروردين 1393

برای پسرم مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند همه دلتنگيهايمرا .....

تو جاده ای که انتهاش معلوم نیست پیاده یا سواره بودنت فرقی نمیکند اما اگر همراهی داشته باشی که تنهات نزاره بی انتها بودن جاده واست میشه آرزو....! تو كجايي سهراب؟! آب را گل كردند .... چشم ها را بستند و چه با دل كردند! و اي سهراب كجايي آخر؟ زخمها بر دل عاشق كردند، خون به چشمان شقايق كردند ... كجايي آخر؟ كه همين نزديكي عشق را دار زدند همه جا سايه ديوار زدند... صبركن ...! قايقت جا دارد؟ من هم ميخواهم دور شوم از اين خاك غريب تو كجايي آخر؟     پسرم مونسم   روزها و ساعتها رو به  عشق بوی نفست طی میکنم  تک فرزندم  تو رو دوست دارم  به خاطر پاکی ت ... به خاطر وجود لطیفت ... به خاطر د...
23 فروردين 1393

خداوندا, چگونه تو را سپاس گوییم به شکرانه این همه زیبایی که با حضور آرين به زندگی ما افزوده شد؟

پسرم عيدت مبارک من در هر نوروزي مرغ مي‌شوم و روي شاخه درخت مي‌نشينم در هر نوروزي لبم كودك مي‌شود و مثل بوسه اي روي دست پدرم مي‌نشيند ببينيد ببينيد مثل اين‌كه آسمان درياست و بادبادكم يك ماهي قرمز  ببينيد ماهي قرمزم با باله‌ها و دم بلند و رنگارنگش چه جوري در آسمان شنا مي‌كند  نوروزهاي آينده يكي از ديگري بهتر خواهند بود  چشم را مي‌بندم نوروزهاي نردبانم را بالا مي‌روم و در يكي از نوروزهاي آينده، بادبادكم را برمي‌دارم و به دشت روبروي خانه‌مان مي‌دوم هر چه مي‌دوم از اين سرش به آن سرش نمي‌رسم و اين همان دياري است كه هر شب عيد دش...
10 فروردين 1393

پسرم عيدت مبارك

ابراب خودم ، موقع کاره ابراب خودم ، تو کنج هشتی ابراب خودم ، پس چرا نشستی رنگ صورتت سیاه اما قلب پاک تو ، یه رنگ با ما وقتی میخونی ، با رنگ شادت همه جمع میشن از اینجا و آنجا حاجی فیروز بخون صدات قشنگه رختای تنت ، رنگ و وارنگ صدای دایره ات ، نوای شادیست می خونه باهات هرکی زرنگه حاجی فیروز اومده سرتو بالا کن عید نوروز اومده سرتو بالا کن پر شده باغ و گلستان ز شکوفه  بلبل از راه اومده لونه شو نیگا کن       پسرم آرين برايت از طلا تختي مسيري رو به خوشبختي برايت عمر نوحي را وقار همچو كوهي را برايت صبر ايو...
9 فروردين 1393
1